حامد شهبازی: «اندرو باچهویچ» پرفسور دانشگاه بوستون در مقالهای که در سال 2008 در مجله آمریکن کانسروتیوز نوشت از ظهور رییس جمهوری محافظهکار از میان دموکراتها خبر داد.
گرچه اکثر نظرات باچهویچ ناشی از جنگافروزیها و اقدامات فراقانونی حزب جمهوریخواه تحت جرج بوش شکل گرفته و بر این باور بود که در صورت پیروزی سناتور جان مک کین همین سیاستها ادامه خواهد یافت اما دیدگاه وی مبنی بر اینکه اوباما در صورت به قدرت رسیدن دستکم این امیدها را زنده خواهد کرد که جنگ عراق به پایان خواهد رسید و از نگرشهای بشدت امنیتی دولت کاسته خواهد شد، با واقعیات موجود تناقض آشکاری یافت.
در واقع ظهور اوباما همراه با پدیدهای موسوم به «اوباماکان» (Obamaconn) همان محافظهکاران و جمهوریخواهان برجسته و سرشناسی بود که آشکارا از اوباما در مبارزات انتخاباتیاش حمایت کردند.بسیاری از این شخصیتها نوعی ماهیت محافظهکاری کلاسیک را در اوباما می دیدند، فردی که از لفاظیهای رویاپردازانه، یک برنامه جاهطلبانه و البته نگرشی یوتپیایی و آرمانگرایانه اجتناب کرده بود.
در میان چنین شخصیتهایی امثال "کن دوبرشتاین" رییس ستاد مشترک رونالد ریگان، "چارلز فراید" آجودان شخصی ریگان، "کن آدلمن" مدیر آژانس کنترل تسلیحات و خلع سلاح دولت ریگان، "جفری هارت" یکی از مدیران ارشد نشریه "نشنال ریویو"، "کالین پاول" مشاور امنیت ملی ریگان و وزیر امور خارجه جرج دبلیو بوش و "اسکات مک للان" مشاور مطبوعاتی بوش دیده می شدند.
بر اساس نظرسنجیهایی که در سال 2008 از رای دهندگان در مراکز رایگیری صورت گرفت، اوباما توانسته بود حدود 20 درصد از آرای محافظهکاران را از آن خود کند. حتی در سال 2012 در پی چهارسال حملات مستمر محافظهکاران نسبت به عملکرد اوباما در دور اول ریاست جمهوریاش، وی توانست 17 درصد از آرای محافظهکاران و 11 درصد از آرای حامیان حزب "تی" را از آن خود کند.
همه این موارد از این واقعیت حکایت دارد که اوباما به عنوان یک محافظهکار میانهرو در قدرت عمل می کند مانند همانهایی که در گذشته به عنوان جمهوریخواهان لیبرال در فضای سیاسی آمریکا به فعالیت مشغول بودند و بتدریج از عرصه سیاستی این کشور محو شدند. جالب آنکه برخی از تحلیلگران نظیر"بروس بارتلت" اوباما را محافظهکاری در حدو اندازههای ریچارد نیکسون می داند که اساسا به عنوان رییس جمهوری لیبرال و میانه رو در راس قدرت در آمریکا قرار داشت که البته محافظهکاران امروزه چنین واقعیتی را رد می کند. بارتلت در مقالهای به نوام چامسکی معروف اشاره می کند که اخیر نیکسون را "آخرین رییس جمهوری لیبرال" خوانده بود.
حال چرا باید باراک اوباما را در زمره محافظهکاران لیبرال تلقی کرد به سابقه و عملکرد وی در سالهای ریاست جمهوریاش باز می گردد. یکی از نخستین تصمیمات اوباما پس از پیروزی در انتخابات حفظ راهبرد امنیت ملی بود که در دوره جرج بوش طراحی شده بود. وی این امر را در 25 نوامبر 2008 با اعلام اینکه قصد دارد رابرت گیتس را به عنوان وزیر دفاع در سمتش حفظ کند، عملی کرد. در واقع گیتس بیش از هر فرد دیگری در تعیین سیاستهای جمهوریخواهان در قبال مسائل مرتبط با سیاست خارجی و سیاستهای دفاعی بین دولتهای جرج بوش پدر و جرج بوش پسر ایفای نقش و به عنوان معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید، مدیر سیا و وزیر دفاع خدمت کرد.
انتخاب هیلاری کلینتون رقیب اوباما در حزب دموکرات به عنوان وزیر امور خارجه را باید یکی دیگر از نشانههای محافظهکاری اوباما دانست. کلینتون در طول مبارزات انتخاباتی در قبال سیاست خارجی مواضعی اتخاذ کرد که برخی از نومحافظهکاران برجسته همچون "بیل کریستول" و "دیوید بروکس" از مواضع کلینتون بشدت حمایت کردند.
کریستول در گفتگویی با واشنگتن پست در اوت 2007 اعلام کرد که «اوباما در حال تبدیل شدن به نامزد ضد جنگ است و هیلاری کلینتون در حال تبدیل شدن به دموکراتی مسئول است که می تواند در جهان پس از 11 سپتامبر فرمانده کل قوا شود.»
بروکس نیز طی مقالهای که در 5 فوریه 2008 در نیویورک تایمز منتشر شد از کلینتون به دلیل اتخاذ مواضعی جدی در قبال عراق تقدیر کرد. کار به جایی رسید که "آن کالتر" یکی از روزنامهنگاران راستگرا اعلام کرد که از نظر وی خط مشی کلینتون در قبال امنیت ملی به مراتب از سیاستهای مک کین نامزد جمهوریخواهان مقبولتر به نظر می رسد. وی در 31 ژانویه 2008 خطاب به "شان هانیتی" مجری شبکه فاکس گفت که " کلینتون از مک کین محافظهکارتر است و من فکر می کنم وی در جنگ علیه تروریسم با شدت عمل رفتار کند." وی حتی گفت که برای کلینتون در صورت نیاز تبلیغ خواهد کرد.
روزنامه "دیلی بیست" در آن دوران در مقاله ای اشاره می کند که "در پی آنکه اوباما، کلینتون را به عنوان نامزد کسب پست وزارت امور خارجه انتخاب کرد نوعی رضایت در چهره جمهوریخواهان مشهود بود و حتی یک جمهوریخواه نیز نسبت به انتصاب کلینتون انتقاد علنی صورت نداد."
جمهوریخواهان آنچنان از حمایت کلینتون از سیاستهایشان خشنود بودند که حتی دیک چنی معاون پیشین جرج بوش علنأ اعلام کرد که وی باید در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 به عنوان رقیب اوباما وارد مبارزات انتخاباتی شود. نکته کنایه آمیز این است که کلینتون در اردوگاه چپ نیز از وجاهت خوبی برخوردار بود.
گرچه اوباما خود را به قول جرج بوش برای بازگرداندن نیروها از عراق در سال 2011 خود را متعهد می دانست در سال 2014 اعلام جنگی جدید علیه نیروهای داعش کرد.
اوباما در اقتصاد نیز محافظهکاری را در دستور کار قرار داد به گونهای که واشنگتن پست و نیویورک تایمز گزارش دادند که اوباما به نسبت جمهوریخواهان در مذاکرات مربوط به بودجه در سال 2011 اقدام به کاهش بودجه کرده و این محافظهکاری اقتصادی وی به سیاستهای مالی نیز گسترش یافته و تمامی مقاماتی که در بانک مرکزی مورد استفاده قرار گرفتند از میان افراد میانه رو و محافظه کار بودند به گونهای که وی در سال 2009 بار دیگر «بن برناکه» جمهوریخواه را به ریاست بانک مرکزی منصوب کرد.
اوباما در قبال مسائلی چون مواد مخدر، مسائل نژادی، ازدواج همجنسبازان و غیره از سیاستهای جمهوریخواهان پیروی کرده و به نظر می رسد جمهوریخواهان از اینکه می بینند رییس جمهوری به اصطلاح دموکرات بیش از روسای جمهوریخواه در پیشبرد اهداف آنها تلاش می کنند می بایست اعلام رضایت کنند.
این جمله «کرنل وست» فعال سیاسی می تواند بخوبی معرف باراک اوباما باشد: اوباما خود را به عنوان یک ترقیخواه متجلی کرد اما روشن شد که وی جعلی بوده است. ما با رییس جمهوی طرفیم که نماینده وال استریت(اشاره به کارتلهای اقتصادی)،هواپیماهای بدون سرنشین(اشاره به کارخانجات تولید کننده تجهیزات نظامی) و امنیت ملی(افراد پشت پرده سیاستها در آمریکا) است.